این روزها سقای آب و ادب را میخوانم...
نمیخوانم، غرق میشوم..
عباسِ عباس...
ماه، روشنیاش را، گرمیاش را، هستیاش را و هویتش را از خورشید میگیرد. و ماه، بدون خورشید به سکهای سیاه میماند که فاقد هویت و ارزش و خاصیت است. و آنها که مرا به لقب قمر، مفتخر ساختهاند، نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب میفهمیدهاند!
من به طفیلی حسین آمدهام و به عشق حسین زیستهام. من آمدم که عاشقی را به تجلی بنشینم. من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم اما آسمان عشق حسین، بلندتر از آن است که پرنده عاشقی چون من بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بسازد.
۰
۰۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۸