+ دهه کرامت..
از تمام فرازهای زیارت جامعه، دو فراز را دوستتر میدارم.
یکی آنجا که میفرماید:
وَ یُنَزِلُ بِکُمُ الغَیث : باران به خاطر شما نازل میشود..
در زیارت جامعه امام هادی(علیه و علی آبائه السلام) خیلی زیبا و شیرین معصومین رو معرفی میفرمایند.
ولی آنجا که میفرمایند: باران هم به خاطر شما می بارد، اوج لطافت زیارت است..
و دیگری در آن آخرهای زیارت:
ما اَحلَی اَسمائُکُم .. نامهای شما چه شیرین است..
میشود حتی با نام شما عشق باخت..
و "خدا" ما را برد...
سفری در پیش است
و هزاران سختی
و ز پیش لبخندی...
دست معشوق گرفت
هان ! ببین آنجا را ...
آن زمین مأمن توست
تو در آن آزادی!!
که بمانی...بروی...
عشق ورزی یا بجنگی...
لحظه تلخی بود
بغض آدم چنگ در حنجره او می زد
وقت تنگ است ، برو...!
و بدان که همی با تو بمانم این سان
آدم از خالق خود پرسش کرد:
به چه صورت تو را می بینم ؟
و "خدا" خندان گفت :
شرط اول عشق است
که اگر دارایی هر زمان می بینی
شرط دوم عقل است
که اگر اندیشی هر کجا می بینی
چشم آدم پر از خواهش شد
تا مگر خالق
از امر خودش دست کشد
و... "خدا" او را گفت :
نه عزیز!
من تو را خواهم که در جانم شوی!
فارغ از خود ، تو خود خالق شوی!
پس برو راهت ببین
در رهت یاری فریبا برگزین
تا که از مهرش مرا یادم کنی
در کنارش وصل من پیدا کنی!
آخرین پند چنین باشد و بس :
هر زمان در راه ماندی و دگر طاقت نبود
چشم خود را تو ببند
و به خالق اندیش
...
اولین قطره اشکی که ز چشمت لغزید
تو مرا خواهی دید!
آنچه خواهی به تو خواهم بخشید!
...
ناگهان!
...
دنیا به لرزش درفتاد!
آسمان لب بر ستایش برگشاد!
محو شد خالق ز دید آدمی!
او نرفته هست اینجا هر دمی...!
من و تو
آدم و عشق
فریاد کشیدیم بلند:
"خالقم! ای بهترین!"
عشق خود را تا ابد در من ببین!
+این شعر رو توی یه کاغذ پیدا کردم. خیلی گشتم ولی منبعش رو پیدا نکردم. شاعرش بیاد آدرس بده شعرشو تحویل بگیره!! :دی