..و خدا ما را برد

وَ مَن یَتِق اللهَ، یَجعَل لَه مَخرَجا

..و خدا ما را برد

وَ مَن یَتِق اللهَ، یَجعَل لَه مَخرَجا

..و خدا ما را برد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم، شروع شــد

۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

همین! پناهگاهتان را آماده کنید!


جهزوا ملاجئکم - חָמוּשׁ מקלטים
۱ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۶

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد


چه نیازی‌ست به اعجاز، نگاهت کافی‌ست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد


فکر کن فلسفه‌ی خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد


چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده

از تحیر دهن غار حرا وا مانده


عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد(ص)

نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد(ص)


شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست

ظرف و مظروف هم اندازه‌ی یکدیگر نیست


۶ ۱۹ دی ۹۳ ، ۰۰:۲۵

به یازده خم اگـرچــه دســت ما نرسیــــد

بده پیاله که یک خم هنوز سر بسته است


العجل ..


العجل

۳ ۱۱ دی ۹۳ ، ۲۳:۱۷


وقت است که از چهره‌ی خود پرده گشایی

«تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی»

اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران

«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»

«من در قفس بال و پر خویش اسیرم»

ای کاش تو یکبار به بالین من آیی

در بنده‌نوازی و بزرگی تو شک نیست

من خوب نیاموختم آداب گدایی

عمری‌ست که ما منتظر آمدنت، نه

تو منتظر لحظه‌ی برگشتن مایی

می‌خواستم از ماتم دل با تو بگویم

از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی

امشب شده‌ای زائر آن تربت پنهان؟

یا زائر دلسوخته‌ی کرب و بلایی

ای پرسشِ بی پاسخِ هر جمعه‌ی عشّاق

آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟


یوسف رحیمی
۲ ۱۰ دی ۹۳ ، ۲۱:۳۸